سومر، در منطقه میانرودانی، به «سرزمین پادشاهان تمدنی» مشهور بود. این تمدن در حدود ۶٬۵۰۰ سال پیش اوج خود را به دست آورد که با داشتن زبان نوشتاری پیشرفته، معماری باشکوه برای آن زمان، ریاضیات پیچیده و اخترشناسی شگفتانگیز، یکی از تمدنهای بسیار پیشرفته بود. صدها خدای از جمله سیستم مذهبی آن را تشکیل میدادند. سومریان باور داشتند که اگرچه انسانها و خداها قبلاً با هم زمین را به اشتراک میگذاشتند، اما وجود مشترکی نداشتند. آنها باور داشتند که انسانها برای خدمت به خدایان طراحی شدهاند. پروردگار آنها، آنو، پسرش، انکی (ایا)، و دخترش، نینکی (نیمخواهر انکی) را به ترتیب مأمور کرده بود تا با قربانی کردن یکی از خدایان، بدن و خون او را با خاک مخلوط کرده و اولین انسان را به تصویر خداها آفریدند.
به گفته اسطورههای سومری، خدایان مانند انانا ابتدا به مناطقی از زمین آمده بودند تا منابعی را که در سیاره خانهی خودشان نیاز داشتند را استخراج کنند. با ایجاد نیروی کار انسانی، وظایف آنها تغییر کرد. آنها بر مملکتی حکومت میکردند که در واقع، مملکت بردههای انسانی بود. محل اصلی فعالیت آنها منطقهٔ میانرودانی، سرزمینی بین رودخانههای دجله و فرات بود. در اپوس گیلگمش، اولین اپیک شعری جهان، این منطقه بهشت نامیده میشود.
اولین انسانها، به گفتهٔ متون، قادر به تولید خودکار نبودند. این امر ناخوشایند بود. بنابراین، انکی و نینکی راهی برای تغییر این گونه پیدا کردند. نتیجهٔ این تغییرات، مردی به نام آداپا بود، انسانی کاملاً کارآمد و مستقل. انکی به آداپا حکمت بزرگی داده بود و توانایی درک مفهوم زندگی جاویدان را به او عطا کرده بود. اما نیازی که آداپا را همواره همراه میشد این بود که هیچگاه نتوانست آنچه را که میتوانست مفهوم کند، به دست آورد.
اگر متون آمارنا که در آرشیوهای پادشاه مصری آمنوفیس در مصر کشف شدند، وجود نداشتند، ما ممکن بود که هرگز دربارهٔ آداپا مطلع نمیشدیم. اما در سال ۱۹۱۲، داستان او توسط یک کشف منحصربهفرد در کتابخانهٔ آشوربانیپال تأیید و تأیید شد. پنج قطعهٔ جزئی که به ترجمه شدهاند، برملا کردند که بخشی از داستان، به نام آداپا و باد جنوبی است.
به گفته داستان، آداپا به مقام کاهن یا دانشمند رسیده بود. یک روز، در حالی که دریانوردی در خلیج فارس میکرد، دریا ناگهان شدید شد و قایق او واژگون شد.
دیدگاهتان را بنویسید